رهبر معظم انقلاب، چهارشنبه ۱۴ دیماه میزبان جمعی از زنان فرهیخته و فعال کشور بودند. در ابتدای این دیدار ۷ نفر از شرکتکنندگان فرصت طرح مطالب و نکات خود را پیدا کردند. عاطفه خادمی پژوهشگر و عضو شورای فرهنگی و اجتماعی کشور، پریچهر جنتی نویسنده و خانهدار، مریم نقاشان حقوقدان فعال در محاکم قضایی آلمان، مهدیه سادات محور برنده جوایز ملی و بینالمللی سینمای مستند، شهرزاد زادهمدرس استادتمام دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی، نگین فراهانی کنشگر حوزه دختران نوجوان، سارا طالبی دکتری علوم ارتباطات و طلبه سطح چهار حوزه علمیه نفراتی بودند که به نکات خود در زمینههای نقد حقوق بشر غربی در حوزه زنان، سلامت زنان، نقش زنان در عرصه سینما و هویت بانوی طلبه، توسعه تعاونیهای زنانه، اصلاح نگاه به فرهنگ خانهداری در دستگاههای مختلف بهویژه نظام آموزشی کشور، ارائه تصویر روشن از زن ایرانی به غرب، لزوم بهکارگیری مطلوب زنان موفق در سطوح مدیریتی کشور، ضرورت حضور زنان فرهیخته در شوراهای عالی و نهادهای مرجع تصمیمساز، ضرورت تبیین مزیت نسبی زن تراز جمهوری اسلامی، اصلاح بازنمایی زنان در تولیدات رسانهای پرداختند. مشروح صحبتهای مطرحشده شش نفر از سخنرانان را به همراه گفتوگویی با مجری این دیدار در ادامه میخوانید.
جدیترین خلأ بانوان فقدان بسترهای استاندارد کنشگری اجتماعی است
عاطفه خادمی، دکتری سیاستگذاری فرهنگی، فعال حوزه حکمرانی، فرهنگ و بانوان:«وَ نُرِیدُ آن نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأرْضِ وَ نَجْعَلَهمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهمُ الْوارِثِینَ»
اینجا حسینیه امام خمینی(ره) مأمن بانوان آزادیخواه جهان است و ما جمعی از بانوان در گسترهای به جغرافیای ایران و مکتبی به عظمت اسلام خدمتتان رسیدهایم تا فصل جدیدی از حرکت روبهرشد برای تغییرات اساسی در این کشور را پیشرانی کنیم. اکنون و در روزهای ابتدایی گام دوم انقلاب، فرصت مناسبی است برای بازخوانی و ارزیابی بیش از چهار دهه عملکرد جمهوری اسلامی در موضوع زنان و خانواده، تا از این مجرا امکان ترسیم تصویر مطلوب «وضعیت زنان در آینده تمدنی ایران اسلامی» فراهم آید.
عرایض بنده با رویکرد حل بنیادین و ریشهای مسائل بانوان، متمرکز بر ساحت حکمروایی بهصورت عام و عرصه فرهنگ به صورت خاص محضرتان ارائه میگردد؛ چراکه ساحت حکمروایی معطوف به نظام اداره کشور در مسیر حرکت به سمت اهداف و چشماندازها است و عرصه فرهنگ روح حاکم بر این حرکت. اما نسبت میان حکمروایی جمهوری اسلامی و موضوع بانوان روایت ناگفتهای است که این سالها کمتر به آن توجه شده است. مفهوم الگوی سوم یکی از جلوههای تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی ایرانی است، الگویی که در سه بعد عینیت مییابد:
بعد اول سلوک فردی با رویکرد توحیدی و عرفانی
بعد دوم ایفای نقش همسری و مادری در بستر خانواده
و بعد سوم کنشگری اجتماعی ناظر به حل مساله
بنا بود انقلاب اسلامی ایران با حکمروایی متعالی مردممحور و به پشتوانه سرمایههای بیبدیل خود در تاریخ اسلام و ایران، ریلگذاری استاندارد تربیت بانوانی منطبق بر الگوی سوم، آن هم نه به نحو استثنا، بلکه به نحو قاعده را محقق نماید.
حالآنکه تجربه تاریخی تعین یافته از الگوی سوم در بستر شکلگیری انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، در دوره بهاصطلاح سازندگی در ذیل رویکردهای توسعهمحور تصویر مطلوب از زن مسلمان را تغییر داد.
از دهه هفتاد به بعد توصیف مطلوب از زن مسلمان، بانویی الزاما تحصیلکرده شاغل توسعهگرای منفعل به جهت ارزشی تصویر شد. به تدریج ایده زن کارمند در بخش دولتی و کارگر در بخش خصوصی بهعنوان پارادایم مطلوب زن ایدهآل در ساختارها متولد شد و الگوی سوم خانوادهمحور در فضای نظر و ذهن باقی ماند.
اکنون پس از ۳۰ سال تجربه این مدل از اداره کشور، میتوان به بخش کوچکی از پیامدهای آن اشاره کرد:
-فقدان صورتبندی نظری و تولید نظریه سیاستی انقلاب اسلامی در حوزه زنان
-عدم تولید فقه معیار در مواجهه با نظام مسائل بانوان
-نگاه تکبعدی دانشگاه و عدم مواجهه سیستمی نهاد علم در موضوعات مرتبط با حوزه زنان، خانواده، جنسیت و…
-استیلای مردان در تقسیم امکانات و فرصتها و به حاشیه راندن بانوان
-طراحی مردانه محیطهای کاری و عدم توجه به شرایط و نیازها و الزامات کنشگری اجتماعی بانوان
-فقدان ایده و اراده برای فعالسازی ظرفیت بانوان در ساحت تصمیمگیری و تصمیمسازیهای کلان
-حذف تدریجی بیش از ۶۰ درصد از ظرفیت جامعه بانوان از چرخه حکمرانی
-عدم باور متولیان به مرجعسازی و تربیت رهبران اجتماعی از جنس بانوان برای جامعه بانوان
-سردرگمی بانوان دغدغهمند و توانمند در انتخاب اولویتها و عرصههای فعالیت و کنشگری
به گمان حقیر تنها ایده مطرح یعنی شکلگیری نهاد فراقوهای در حوزه بانوان نیز با توجه به سابقه عملکرد نظام اداره کشور، نمیتواند تمام نیازهای جامعه بانوان را در واقعیت میدان برطرف نماید، تجربه این ۴۰ سال ثابت کرده است که نهادسازی در داخل حاکمیت برای حل مسائل بانوان همواره نتیجه عکس داده است.
بنابراین به این نتیجه میرسیم که تنها مسیر، پرداخت مبنایی (و نه بنایی) به حل مساله است.
فلذا راهحل اساسی و نقطه اهرمی برای مداخله، طراحی و بازسازی انقلابی ساختار اداره کشور، برای ریلگذاری صحیح حرکت انقلاب در افق ۵۰ سال آینده، با هدف پیشرفت همهجانبه جامعه بانوان در چارچوب عدالت و سلامت خواهد بود.
به قول آن برادر مسئول، «باید زد زیر میز!»
منبع:فرهیختگان